نگاهی به خاطرات مبارزان انقلاب اصفهان

توضیحات:

  • اصفهان یکی از شهرهای پیشگام در عرصه انقلاب اسلامی است، شهری که نخستین حکومت نظامی کشور در آن اعلام شد و شهدای بسیاری را تقدیم انقلاب اسلامی کرده است و علما و مبارزین برجسته و بزرگی در این شهر به مبارزه با رژیم طاغوت پرداخته اند.

    برشی از خاطرات محمد پیشگاهی‌فرد:

    تلاش جوانان اصفهان برای راه‌اندازی فرستنده رادیویی

    جنب و جوش جوانان مسلمان در شهر اصفهان کمک شایانی به اقدامات انقلابی می‌کرد؛ چه اینکه جوانان به انگیزه‌های مضاعف ایده‌های جدیدی برای مبارزه طرح می‌کردند.

    جنب و جوش جوانان مسلمان در شهر اصفهان کمک شایانی به اقدامات انقلابی می‌کرد؛ چه اینکه جوانان به انگیزه‌های مضاعف ایده‌های جدیدی برای مبارزه طرح می‌کردند.

    محمد پیشگاهی‌فرد از مبارزان جوان آن دوران در کتاب خاطرات خود که توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده درباره طرح راه‌اندازی رادیو مستقل انقلاب در اصفهان می‌گوید: به مرور زمان، نقش حکومت نظامی کمرنگ شد و در واقع موج توفنده‌ی مردم هر مانعی را در هم می‌شکست. راهپیمایی‌ها بار دیگر آغاز شد. دوستان تشکیلاتی علاوه بر پیگیری اخبار اجتماعات و تظاهرات، برای مقابله با رژیم و انجام دادن بهتر کار نیز برنامه‌ریزی می‌کردند. من گزارش کامل فعالیت‌ها را به شهیدان بهشتی و مفتح ارائه می‌دادم و رهنمودها و توصیه‌های آنها را به اصفهان منتقل می‌کردم.

    از دیگر فعالیت‌های جمع دوستان ما در این برهه، تلاش برای راه اندازی یک فرستنده‌ی رادیویی بود. این فکر از آنجا در ذهن‌مان تراوش کرد که در آن اوضاع، با توجه به سرعت رویدادها، لازم بود که مردم به همان سرعت که در کم و کیف قضایا قرار می‌گیرند از اتفاقات نیز آگاه شوند. به علاوه می‌خواستیم مردم را هم از طریق آن فرستنده تحریک و تشویق کنیم. من، شهید خلیفه سلطانی، مهندس شریف‌خانی و مهندس بزرگی برای این منظور کمیته‌ای تشکیل و مطالعاتی در این باب انجام دادیم.

    بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که در آن شرایط، امکان خرید فرستنده وجود ندارد؛ بنابراین تصمیم گرفته شد از رادیوهای قدیمی خیلی بزرگ و دارای لامپ‌های خیلی قوی استفاده کنیم؛ اما از آنجا که این رادیوها گیرنده است و وات آن هم خیلی بالا است، تصمیم گرفتیم با تغییر چند لامپ، آن را به فرستنده تبدیل کنیم و با یک آنتن کوچک بخشی از شهر را پوشش دهیم. تلاش و جنب و جوش گروه آغاز شد. هر دو سه روز یک‌بار جلسه می‌گرفتیم تا اینکه پس از دو ماه دوستان آن لامپ‌ها را پیدا کردند و می‌خواستیم لامپ‌ها را نصب کنیم که همسایه‌ها خبر آوردند که صدای انقلاب آمد.

    تحولات، چنان سریع بود که پیروزی انقلاب بر ما سبقت گرفت و در روز ۲۱ بهمن صدای انقلاب را با گوش جسم و جان شنیدیم. دوستان گفتند دیگر رادیو و تلویزیون به دست ما افتاد. شتابان حرکت کردیم. ساختمان ساواک هم توسط انقلابیون تصرف شده بود. شکنجه‌گاه بچه‌های انقلاب تبدیل به مرکز فعالیت آنان شد. اصفهان دو سه روز قبل از این به دست نیروهای انقلابی افتاده بود و تنها مراکزی که تا روز ۲۱ بهمن در اختیار رژیم قرار داشت، رادیو و تلویزیون، مراکز نظامی و ساواک بود.

    نگاهی به خاطرات میرمحمدصادقی:

    ترفند رسانه‌ای جوانان اصفهان در آستانه پیروزی انقلاب / خبرنگار بی‌بی‌سی: جمهوری اسلامی در اصفهان برقرار شده است

    جان سیمسون با نظاره به خیابان‌های اصفهان گفت: «اگر الآن می‏‌توانستم با لندن تماس بگیرم، به همکارانم می‏‌گفتم جمهوری اسلامی در اصفهان پیش از تهران برقرار شده است». گفتم: «من می‏‌توانم این ارتباط را برقرار کنم». جان سیمسون را به هتل شاه‏ عباس بردم و از طریق کارمندان انقلابی مخابرات از جمله خشوعی ارتباط با لندن را برقرار کردم. سیمسون هم به همکارانش گفت: «الآن حکومت جمهوری اسلامی در اصفهان برقرار شده است و تمامی امور در دست انقلابیون است».

    همزمان با ورورد امام خمینی رسانه‌های جهان به پوشش اخبار شهرهای ایران پرداختند. نیروهای انقلابی شهر اصفهان با ذکاوت خاصی خبرنگار بی‌بی‌سی انگلیس را وادار کردند که قبل از فرا رسیدن ۲۲ بهمن، پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان را اعلام رسمی نماید. سید رضا میر محمدصادقی در کتاب خاطرات خود که با عنوان «دُرد و درد» توسط مرکز اسناد انقلاب اسلامی منتشر شده این ماجرا را چنین بیان می‌کند:

    «پیروزی انقلاب اسلامی در اصفهان آرام و بدون هزینه بود. حضور دو خبرنگار از بی. بی.سی به نام‌های هارولد برایلی و جان سیمسون موجب شد شکوه پیروزی در ایران انعکاس جهانی بیابد. آنها در هتل شاه‌عباس اقامت داشتند و به محض اطلاع از حضورشان در اصفهان به دیدارشان رفتیم. در این دیدار به آن‌ها یک عکس امام‌خمینی در قاب خاتم هدیه کردیم و کرایه محل اقامت‌شان را تقبل نمودیم. سپس گروه خبری بی. بی.سی را به منزل آیت‏‌الله خادمی برای مصاحبه بردیم. از نکات جالب این مصاحبه آنکه مسئول ضبط صدایشان، ریش بلندی داشت و آقای خادمی سر به سرش می‏‌گذاشت و می‏‌گفت: «این هم باید آیت‌‏الله بشود».

    یک شب هم آن‌ها را به خانه‏‌ام دعوت کرده و با چلوکباب پذیرایی‌شان نمودم. به تمامی اعضای گروهشان هم هدایایی از صنایع دستی اصفهان دادم. بعد به آنها گفتم: «من یک خواهش از شما دارم. شما بیایید از اداره شهر توسط ما فیلمبرداری کنید. حکومت نظامی مسئله پوچی است و شهر در اختیار ماست». گفتند: «کجا بیاییم؟» گفتم: «به فلکه شاه‌عباس بیایید».

    قبل از فیلمبرداری نزد رضا جهانگیری، داماد ارحام صدر که سرهنگ راهنمایی و رانندگی بود، رفتم و گفتم: «این پاسبان‌های سر چهارراه شاه‏ عباس را بردار». سپس عده‏‌ای از بچه‏‌های مسجد مانند حسین آقاجان را آورده و بازوبند به بازوی آن‌ها بستیم. به گونه‏ای که تصور می‌شد انتظامات شهر در اختیار نیروهای مردمی است. آنها هم به صورت نمایشی به راهنمایی و تردد ماشین‌‏ها نظارت داشتند. گروه فیلمبرداری بی. بی.سی از این وضعیت فیلم گرفت.

    جان سیمسون با نظاره چنین وضعیتی گفت: «اگر الآن می‏‌توانستم با لندن تماس بگیرم، به همکارانم می‏‌گفتم جمهوری اسلامی در اصفهان پیش از تهران برقرار شده است». گفتم: «من می‏‌توانم این ارتباط را برقرار کنم». جان سیمسون را به هتل شاه‏ عباس بردم و از طریق کارمندان انقلابی مخابرات از جمله خشوعی ارتباط با لندن را برقرار کردم. سیمسون هم به همکارانش گفت: «الآن حکومت جمهوری اسلامی در اصفهان برقرار شده است و تمامی امور در دست انقلابیون است».

    این خبر همان شب از بی. بی.سی اعلام شد و جهانیان تصور کردند در روز هجدهم بهمن ماه رژیم پهلوی در اصفهان ساقط شده است. پخش این خبر از بی. بی.سی موجب شد حکومت نظامی نمایندگان این خبرگزاری را بازداشت کند تا به آن‌ها حالی کنند هنوز رژیم در اصفهان پابرجاست. سپس آن‌ها را آزاد کردند. خبرنگاران بی. بی.سی پس از آزادی نزد من آمده و گفتند: «حکومت نظامی می‌گوید شهر را در اختیار دارد». در جواب گفتم: «نه، آن‌ها دروغ می‌گویند. فقط گاهی در برخی از نقاط شهر این دست به دست شدن صورت می‌گیرد و آن‌ها بعضی از نیروهای ما را دستگیر می‌کنند. ما هم بعضی از سربازهایشان را دستگیر می‌کنیم و شب‌ها در منزل آیت‏‌الله خادمی مبادله اسرا صورت می‌گیرد». آن‌ها پرسیدند: «ما می‌توانیم در این مراسم شرکت کنیم؟» گفتم: «بله.»

    واقعیت آن بود که حکومت نظامی همچنان پابرجا بود و ما برای اثبات ادعایمان، سربازانی را که فرار کرده بودند، لباس نظامی پوشانده و به زیرزمین خانه آیت‏‌الله خادمی بردیم. چند نفری را هم به‌عنوان نگهبان جلوی در زیرزمین گذاشتیم. چند سرباز را هم مأمور کردیم به‌عنوان نیروهای حکومت نظامی برای مبادله دستگیرشدگان بیایند. هنگام عصر خبرنگاران بی. بی.سی به خانه آیت‏‌الله خادمی آمدند. آن‌ها را به زیرزمین بردیم و حدود بیست سی سرباز در داخل زیرزمین را نشان دادیم. آن‌ها بی‏‌تاب و مشتاق به تصویر کشیدن صحنه مبادله بودند. پس از آن، چند سرباز با اسلحه برای مبادله آمدند و مبادله در حضور خبرنگاران بی. بی.سی انجام شد. این صحنه نمایشی فیلمبرداری شد و بی. بی.سی آن را نشان داد.


  • تهیه و تنظیم توسط آبشار آبی
    تماس : 09391156079
    انتشار خبر در :